فضا، نخستین ساخت مایه طراح و عنصری اصیل در طراحی داخلی است. ما نه تنها در حجم فضا حرکت می کنیم بلکه در آن فرم ها را دیده، صداها را شنیده، نسیم ملایم و گرمای خورشید را احساس و رایحه گلهای شکوفا را استشمام می کنیم.
فضا ویژگیهای حسی و زیبایی شناختی را وام دار محیط پیرامون خود است.
فضا، عنصری مادی چون چوب و سنگ نیست. به ذات، بخاری بی فرم و پراکنده است. با این وصف ، هنگامی که عنصری در حوزه اش قرار می گیرد، ارتباطی دیداری برقرار می شود. با حضور دیگر عناصر در این حوزه، ارتباط های گوناگونی میان فضا و عناصر ایجاد می شود. در نتیجه درک ما از این ارتباطات است که فضا را شکل می دهد.
دیوارهای خارجی ساختمان، فصل مشترک محیط های داخلی و خارجی مان را بنا می نهد. انها در تعریف هر دو فضای داخلی و خارجی، شخصیت هر یک را تعیین می کنند. می توانند ضخیم و سنگین باشند و تفاوتی مشخص را میان محیط داخلی کنترل شده و فضای خارجی سوای از آن بیان کنند. و یا می توانند نازک و حتی شفاف نیز باشند در پی آمیختن درون و برون.
پنجره و درگاه، فضای گذاری میان فضاهای داخلی و خارجی هستند. مقیاس، شخصیت و ترکیبشان اغلب نشانی از ماهیت فضاهای داخلی میان آنها دارد.
به محض ورود به ساختمان، احساس وجود سرپناه و محصوریت به ما دست می دهد. این احساس ناشی از صفحات سقف، دیوارها و کف محدود کننده فضای داخلی است. اینها آن دسته از عناصر معماری هستند که مرزهای فیزیکی اتاق ها را تعریف می کنند، فضاها را محصور، مرزهایش را تبیین و از فضاهای داخلی مجاور و بیرون جدایش می کنند.
طراحی داخلی، از تعریف معماری فضا پا را فراتر می نهد. طراح داخلی باید در برنامه ریزی چیدمان، مبلمان و آرایه فضا عمیقا از شخصیت معماری و همچنین پتانسیل اصلاح و آرایه آن آگاه باشد. بنابراین، طراحی فضاهای داخلی مستلزم درک چگونگی شکل گیری این فضاها توسط سیستم های ساختمانی سازه و محصور کننده است. طراح داخلی، با چنین درکی، می تواند به گونه ای کارا تصمیم به کار ، ادامه و یا حتی ایجاد تقابلی با ویژگیهای اصلی فضای معماری بگیرد.